رنج بزرگ ؟!
گذشتن از آدمی که بزرگترین ذوق زندگیت بود .
رنج بزرگ ؟!
گذشتن از آدمی که بزرگترین ذوق زندگیت بود .
کاملا اوکیه که یه وقتایی بیدلیل حالت بد باشه، به اطرافیانت بگی «نه حوصله ندارم»، پوستت جوش بزنه، ارتباطتو با یسریا قطع کنی، چند روز ورزش نکنی، بخوای تنها باشی و حتی اشتباه کنی تو بعضی چیزا.قرار نیست همیشه بهترین ورژن خودمون باشیم؛ آدمیم، ربات که نیستم. اینقد سخت نگیر به خودت.
کسیو پیدا کنید که ذوق کنه،
که سبز باشه، بکر باشه…
کسی که پایه دیوونه بازیاتون باشه…
کسی که کنارش خود واقعیتون باشین…
دنیا به قدر کافی آدمای بی ذوق داره…
دنبال کسی باشید که برای زندگی
ذوق و شوق داشته باشه.
اما باید یک چیزی بهت بگویم، اگر میخواهی زندگیات را بسازی مجبوری طاقتت را بیشتر کنی.
-هاروکی موراکامی
نیاز دارم چیزی بشنوم، چیزی که مثل تمام چیزهایی که شنیدم نیست. چیزی که باعث
بشه گرم شدن قلب و حرکت نرمِ خون رو
توی رگهام حس کنم 🧡
من دلم میخواد، ی بار بخوام بشه
همون موقع که ذوقشو دارم بشه
همون وقتی که منتظرشم بشه
.
.
.
و بالاخره شد ^____^
ﺗﻮﻯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻗﺎﺑﻞ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ!
ﺍﯾﻨﻮ ﺗﻮی ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺧﻮﺩم ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ.
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﻡ، ﺍﺻﻼً ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ، ﺍﻣﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ...
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﻤﯿﺸﻪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻬﺘﺮﺵ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ...
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ بی تابی و ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺧﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ...
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮی ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ همیشگی ﻧﯿﺴﺖ...
ﭘﺲ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺎﺩﯼ، ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯾﺖ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ؛
ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ، ﺑﺪﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍﯼ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺗﻮی ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﯼ...
البته که مخاطب های وب من عادت دارن به این غیبت های صغری و کبری ...
اما میخواستم یه آپدیت کوتاه بنویسم چون به احتمال زیاد این یه ماه رو کلا نیستم که بنویسم :) خوب بیبی 22 آگوست اومد ایران ... با دوستاش رفتیم فرودگاه استقبالش و تموم اون داستـان های هتل و سورپرایز و ... هم با کلـی دروغ و دبنگ انجـام شد !!! (مرسی از هم فکریاتون)
آیا الان همه چی دیگه خوبه ؟! همه چیز همونیه که میخوام ؟! روحیه ام خوب شده ؟! افسردگی تعطیل شده ؟! نه اصلااااااااا .......
اما میتونم بگم زندگی 30% بهتره ! کلا شاد ترم تنها نیستم . فکر میکنم برای بیبی هم همین باشه . هنوز هم تموم وجودم به این بسته است که تکلیف زندگیم مشخص بشه ! ایمیل کوفتی بیاد و من مصاحبه ام رو برم !!! همه دلخوشیمـون اینه که دیگه ایشالا آخراشه و اونم انجـآم میشه !
خوبه خوشحـآلیم و حداقل یه تایم ـآی تنهایی برا خودمـون داریم :) دوتایی تا نصفه شب مثل سابق حرف میزنیم و خاطره تعریف میکنیم ... یه وقت ـآیی ام مثل الان با دوستاش میره بیـرون و من تنهام ، البته یه سری اورگنایزر گرفتم که میخوام لباسامو باهاشون مرتب کنم پس الان وقت خوبیه ....
راستی موهامو رنگ کردم مژه کاشتم و یه کوچولو تغییر کردم که خودم دوست دارم ... اکستنشن مژه کلا تو صورت من خیلی تأثیر داره ... نمیدونم البته فکر میکنم این کارا بیشتر برا دل خودمه ^-^ ولـی خوب دیگه کارای زیبایی هم هول هولـی قبل اومدن بیبی کردم ...
یه روزی شاید اومدم مو به مو همشو تعریف کردم .... معلوم نیست ...
فعلا تا تقریبا یه ماه دیگه و بعد امتحان مهرماهم ^_^ و رفتن بیبی :-(