خوب این یه پست کوچولوئه ، چون فقط میخـوام یه استارت بزنم واسه مثبت بودن خودم تو این هوای دل گیر پاییزی ، میخوام یادم بمونه که اگه دنیا پاییز شد ما باید دلمون به هوای هم بهـاری باشه ^-^ بهاری و مثبت ...
و منشاء این آیا ؟ ... بلـــــــه ، دیشب یه شب پر از کشمکش و درگیری بود ... نه خیلـی وحشتناک ، اصلن ! ولـی مث خیلی موقع ـآیی که ما آدما مواظب زبونمون نیستیم و طاقت مخاطب رابطمون رو به مو میکشونیم ، جفتمون رو زخمی و سرکش کرده بود ... بحث و بحث ... سر چیزایی که اصلا مشکلی رو حل نمیکنه !
خوب طبعا اینم گذشت و تموم شد ... همیشه سخت ترین طوفـآن هام بالاخره فروکش میکنن ، اما میدونـی ؟! یه اتفاقـی افتاد ...
صبـح که پاشدم یه حس تازه و دوباره بود برام ... نمیدونم این حجم عذاب وجدان از کجا میومد اما از زبون تلـخ خودم و از این حجم خاله زنکـی و نادونی دیشبم بدم اومد ... از حرفای چیپـی که همش بشه تو اینطوری ... تو اونطوری ... ! فکر کردم به مفهـوم پرفکت مچ بودن و اینکه آیا معنیش میشه مثل هم بودن و رفتار کردن ؟! واقعن واقعن کلی فکر کردم ، غرورم رو کنار گذاشتم و با حال خوب بیبی رو بیدارش کردم . 
دوتا تصمیم گرفتم . یکی برا خودم که دوباره ورزشم رو شروع کنم که این افسردگیه ازم دور شه و یکی هم برا رابطمون که با بیبی درمیون گذاشتم ، اونم این بود که شروع کنیم به خوندن کتاب هایی که کمکمون میکنه رابطمون رو بهبود بدیم ... یه کتاب من و یه کتاب اون قراره که روزی یه ساعت و از امروز شروع کنیم ...
و این قطعا برای این نیست که ما رابطه مشکل دار یا منتهی به بن بستـی داریم ، اصلن ! به معنی تموم نگرانی ایه که من از رفتارها و واکنش ـآمون دارم ، این که میخوام نقصـی بینمون نباشه و اگر جدالـی هست اختصاصش بدیم به عوامل و مشکلات بیرونیمون ... که اینجوری احتمال شکست خوردن و نا امیدی صدبار بدتره !
بیبی ام خداروشکر آدم منطقی ایه ، و بدون چک و چونه و حتـی با این که وقتش کمه قبول کرد که روزی یه ساعت رو میخونه ^-^ خوب این خیلی خوبه و از این بابت خیلـی خوشالم ... امیدوارم که جفتش اثر گذار باشه رو رابطمون ! و واقعن و واقعن کمکمون کنه که بهم بیشتر بها بدیم و شناختمون بیشتر بشه ^-^